پایان نامه ارزیابی برخی مفاهیم و نظریه های تبیین کننده فضای فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر؛ اهتمامی در
نوشته شده توسط : مدیر سایت

دانشگاه علامه طباطبایی

دانشکده علوم اجتماعی

پایان نامه کارشناسی ارشد

عنوان پایان نامه:

ارزیابی برخی مفاهیم و نظریه های تبیین کننده فضای فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر؛ اهتمامی در جهت ارائه مفاهیمی نو

استاد راهنما: دکتر وحید شالچی

استاد مشاور: دکتر علی انتظاری

استاد داور:دکتر محمد تقی کرمی

شهریور 1392

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

فهرست

فصل اول؛کلیات پژوهش    1

مقدمه  2

1-1 طرح مساله  4

1-2 هدف پژوهش   6

1-3 ضرورت و اهمیت پژوهش   7

فصل دوم؛ بررسی پیشینه و ادبیات نظری پژوهش    9

2-1 پیشینه پژوهش   10

مقدمه  10

2-1-1 چگونگی زایش مساله  10

2-1-2 گستره روایی نظریه ها 11

2-1-3 مروری بر ادبیات توسعه نیافتگی  14

فصل سوم؛شرح  بنیان های نظری و  ارائه روش شناسی پژوهش    17

1-3 روش شناسی پژوهش   18

مقدمه  18

1-3-1 زایش پرسش، نقطه آغاز علم 21

3-1-2 خیرگی؛ فرایند زایش پرسش اصیل  23

3-1-3 گستره روایی نظریات جامعه شناسی  27

3-2 بررسی برخی ابهامات   35

3-3 خط سیر عملی پژوهش   40

فصل چهارم؛یافته های پژوهش    45

یک تجربۀ خیرگی  46

مقدمه  46

4-1 تخیلات نظام مند 46

4-2 تعریف بد اقبالی ایران  53

4-3 کند و کاو در جریان های علم عادی   54

4-3-1 واکاوی نظریۀ حکومت خود کامه  56

4-3-2 واکاوی اندیشه های زیباکلام 62

4-4 ظهور نظریه اولیه  70

مقدمه  70

4-4-1 فرضیات اساسی  73

4-4-2  بی زبانی اجتماعی  79

4-4-3  بررسی تطبیقی چند نمونه  82

4-4-4 طرح یک گمانه پیرامون چرایی رخداد بی زبانی  94

4-4-5 رمز گشایی از پدیده بد اقبالی ایران  103

4-5 نگاهی انتقادی به جریان علم عادی   108

4-5-1 نقد نظریه حکومت خود کامه  108

4-5-2 نقد اندیشه های زیباکلام 124

4-6 نگاهی به اکنون اجتماعی ایران  134

4-6-1 چگونگی ارتباط بین نسل ها 134

4-6-2 جنبش ها و تحرکات اجتماعی  137

4-6-3  طول عمر گروهها، ارائه یک معیار  روشن تجربی  141

4-7  تکمله  147

فصل پنجم؛ جمع بندی و نتیجه گیری   149

5-1 مروری سریع بر گفته های پیشین  150

5-2 جمع بندی   154

5-3 برخی محدودیت های پژوهش   155

5-4 برخی پیشنهادات   156

منابع  158


 

فصل اول

کلیات پژوهش

 مقدمه

تجربه زندگی در عرصه اجتماعی ایران و مواجهه با کنش گران و نهادهای کلان اجتماعی، ما را بارها و بارها با سوالاتی مبهم اما پر تناوب از این دست روبرو کرده است؛”چرا این جا این طور است؟ چرا وضعیت به این منوال است؟ چرا چیزی تغییر نمی کند؟” البته این سوالات همواره در همین حد  باقی نمی مانند بلکه در برخی موارد این سوالات در ذهن کسانی که احساس مسوولیت اجتماعی بیشتری    می کنند به سوالاتی از این دست تبدیل می شوند؛ ” وضعیت مناسب کدام است؟ برای بهبود امور چه باید کرد؟ چه چیزی را باید تغییر داد؟ ” به هر تقدیر برخی از این پرسش گران برای سوالات خود پاسخ هایی دست و پا می کنند و برای خود هدفی تعیین کرده و تلاش برای رسیدن به اهداف خود را آغاز خواهند کرد و در این مسیر قدم های کوچک و بزرگی هم بر می دارند.اما سرانجام ،تا آن جا که ما دیده ایم، غالب این تلاش ها از راههای مختلف به یک نقطه ختم می شود و آن نقطه در یک جمله قابل بیان است؛ چیزی تغییر نمی کند!

از سوی دیگر کسانی را مشاهده کرده ایم که با مراجعه به اسناد مختلفِ تاریخ ایران و دسته بندی رویدادهای اجتماعی ایران در طول دهه ها و سده های گوناگون و ارائه آمارهایی از عزل و نصب ها و کودتا ها و جنگ ها و جابجایی ها و  انقلابهایی که در این جامعه رخ داده است و همچنین مقایسه آن با سایر جوامع و به خصوص با استفاده از نظریات جامعه شناسی، در قالبهای علمی مخاطبین خود را قانع خواهند کرد که اتفاقا در این مملکت هیچ چیز پایدار نمی ماند[1]!

دسته اول برای توجیه تلاش های ناموفق خود و دیگران نظریاتی از این دست را در اختیار           می گیرند؛

  • جامعه ایرانی به گونه ای شکل گرفته است که اجازه کار دراز مدت را ازکنش گران سلب می کند و بنابراین برنامه ها در نیمه راه منحرف یا متوقف می شوند و همین امر امکان برنامه ریزی

بلند مدت برای ایجاد تغییرات دامنه دار اجتماعی را از بین برده است.[2]

در مقابل دسته دوم نیز برای نشان دادن علل ناپایداری ها در ایران می توانند ادعا کنند که:

  • جامعه ایرانی به گونه ای شکل گرفته بود که مردم در طول تاریخ حکومت ها را از خود نمی دانستند و بنابراین در مقابل هجوم بیگانگان از حکومت دفاع نمی کردند. این امر باعث شده است تا حکومت ها و به تبع آن نظام های اجتماعی که معمولا وابسته به حکومت ها بوده اند در ایران پایدار نمانند.

اما در پس این پاسخ های به ظاهر قانع کننده هنوز یک مساله اساسی ذهن را می آزارد و آن این است که اصولا این جامعه ایرانی چیست که توانسته است به سر انگشتان قاهر خود سرنوشت ملتی را در طول تاریخ به دست بگیرد؟ کیفیت آن کدام است؟ از چه آبشخوری ارتزاق می کند؟ راه نفوذ در آن کدام است؟ آیا این نهاد قدرتمند اجتماعی امکان اصلاحی نیز باقی گذاشته است؟ اگر اصلاح پذیر است راه و روش اصلاح آن کجاست و اگر اصلاح پذیر نیست یک ایرانی برای نجات از چنگ آن به کدام سو باید بگریزد؟

باید اقرار کرد که سوالاتی از این دست هر قدر هم که هیجان انگیز مطرح شوند در جامعه علمی امروزِ ایران شوق زیادی برای شروع یک پژوهش جدی ایجاد نمی کند و حتی شاید اندکی کسل کننده نیز به نظر بیایند. از جمله دلایل این وضعیت نیز آن است که ـ در یک نگاه غالب ـ شاه کلید پاسخ به این گونه سوالات را باید در فرهنگ و امر فرهنگی جستجو کرد اما حجم بالای مباحث و مقالات و همچنین نهادهای متعدد متولی فرهنگ و امر فرهنگی فضا را در این زمینه اشباع کرده اند.[3]

واقعیت آن است که ما نیز چون در همین فضای فرهنگی و اجتماعی رشد کرده ایم، می توانیم آن چه در صدر  این مقدمه نگاشته شده است را حدیث نفس و تجربه زیسته خود بدانیم و به دلیل همان بی نتیجگی عملی که در ابتدا به آن اشاره شد و روند ذکر شده انجام تحقیقات فرهنگی ـ که هر ناظر منصفی به آن اقرار می کند ـ به شدت نسبت به آن چه تحقیقات فرهنگی و کار فرهنگی نام گرفته است بدگمان هستیم. هر چند در ادامه کار تلاش خواهیم کرد  این نگرانی درونی را در قالب ادبیات علمی و پژوهشی چارچوب بندی کنیم اما اجازه دهید پیش از ورود به این گونه مباحث و در انتهای این مقدمه، یک بار دیگر به واگویه مکنونات درونی خود در این باره بپردازیم؛ علی رغم ادعای برخی محققین که وانمود می کنند با تلاش در جهت شناخت فرهنگ و کشف ظرایف آن و نیز با ارائه راهکارهای فرهنگی برای مشکلات جامعه، قبای زربفتی بر قامت فرهنگ پوشانیده اند، اما هنوز کودکی بر شاخ درختی نشسته و در گوش ما فریاد می زند که این پادشاه برهنه است!

[1]  می توان به نوشته های دکتر ابراهیم توفیق اشاره کرد که این جمله از مارکس – به عنوان نشانه مدرنیته – شاه بیت اکثر نوشته های ایشان را تشکیل  می دهد؛” هر آن چه سخت و استوار به نظر می رسد، دود می شود و به هوا می رود.”

2 آثار کاتوزیان عموما حول این نظر شکل گرفته است. برای نمونه:

کاتوزیان، محمد علی همایون.حکومت خودکامه، ترجمه علی رضا طیب. اطلاعات اقتصادی سیاسی.شماره 118- 117.ص 56

[3] طرفه آن که همین نهاد های دست اندر کار،گاه و بیگاه در میان خود طرح مساله کرده و بودجه پژوهشی تعیین می کنند، به یکدیگرسفارش پژوهش می دهند، نتایج عملکرد یکدیگر را به داوری می نشینند و در پایان نیز به تقدیر از فعالیت های یکدیگر می پردازند و به مصداق نان به یکدیگر قرض دادن پس از آن  نوبت طرف مقابل است که لطف حریف را جبران نماید!

تعداد صفحه :168

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.





:: بازدید از این مطلب : 54
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: